منمو راه،منمو مقصد...
ببین من راهی ندارم عقب میوفتم میدونم اما نمیتونم باختو قبول کنم من باید ببرم نمیخواااام یروزی بگم اره تو فلان اتفاق تو باختی نه...
من نمیبازم خوشم نمیاد ازش ترجیحم مرگه تا باخت من ناک داون شدم هنوز ناک اوت نشدم بلند میشم هرکاری باهام بکنن بلند میشم
نمیتونم بپذیرم این قضیه رو نمیتونم هرگز هرگز و هرگز...
امسال آخرین فرصتمه یور برد هست یور مرگ باخت وجود نداره ترجیحم اینه جونمو ببازم چون درد باخت سنگینه واسم
من نمیخواستم درس بخونم اما الان تو این راهم و باید تا تهش برم من هدفم ارزشمنده آره همچیز این نیست اما من باید راهمو تموم کنم هیچی نباید نصفه و نیمه رها بشه یا نباید شروع بشه یا اگه شروع شد تا جایی که ارزشمنده ادامه بدی خب سخته معلومه که سخته
اما مگه سختی بده..؟
سختی جاییه که نور بهت میتابه هیچوقت توی تاریکی نور به راهت نمیتابه به تو میتابه هرچقدر نیازت به نور بیشتر نورت خیره کننده تر...
من راهی ندارم داشی مجبورم... مجبورم ادامه بدم
واسه علاقم هرکاری میکنم تا زمانی که علاقم ارزشمنده و منطقیه میدوم،راه میرم، خودمو میکشونم یا حتی شده سینه خیز میرم
هرچی بشه میرم جلو جا زدن تو خون من نی...